این چرا پاسـخ روشــنی دارد؛ هم دلیل شـخصی و هم دلیل سیاسی. درواقع این مولانا نبود که مهاجرت کرد. این پدر معتـبر و صاحب نام و مال او بود که تصمیم به مهاجرت گرفت که درواقع از بار التهاب مهاجران نسل اول بر روی فرزندش جلالالدین فرومیکاست.
تاریخ ولادت اغلب بــزرگان علم و ادب ایران دقیقاً روشن نیســت؛ زیرا ثبت اینگونه وقایع نزد مردمان عادی رایج نبوده اســت، گرچه تاریخ وفات بسیاری از آنانی که در طول زندگی خود نقش و شهرتی یافته بودند مشـخصتر اسـت، اما تاریخ ولادت مولانا، هشـتم مهر در سال 1207 میلادی مشخص است؛ زیرا از خاندانی فرهنگی و پرآوازه بود. مکان ولادتش وَخش در شــمال آمودریا بخشی از ولایــت بلخ بوده اســت. امروز وخش در خاک تاجیکسـتان و بلخ در جنوب آمودریا در خاک افغانستان است. باز گفته میشود در دوازده یا سیزدهسالگی که حملۀ مغول امنیت مردمان منطقه را به مخاطره انداخته بود، بــه همراه پدر که ظاهراً از سـلطان محمد خوارزمشاه نیز آزردهخاطر بود به قصـد حج و هجرت دیار پـدری را ترک میکند. ظاهراً بهاءالدین ولد که مادرش از خویشاوندان خوارزمشـاه بود انتظار داشت سلطان محمد خوارزمشاه او را شیخالاسلام کشـور کند و سلطان رقیب او، امام فخر رازی را شیخالاسلام کرده بود، اما دلیل سیاسی جدیتر است. تاریخ آغاز حملۀ چنگیز به مرزهای شرقی ایران خوارزمشاهی 1219 میلادی است که با تاریخ مهاجرت خانواده مولانا تطابق میکند.
ادامۀ نوشتۀ فریدون مجلسی را در شمارۀ نخست نگاه آفتاب، بخش همسایه بخوانید.